۰۸
اسفند ۹۳
دیگه راستی راستی دارم میترسم.
اول اولِش نمی ترسیدم،فقط نگران بودم ودِلِی-دِلِی می کردم.
گاهی نگران می شدم وگاهی حس می کردم برام مهم نیست
اماحالا،درست همین لحظه که دارم باشماحرف میزنم،
راستی راستی می ترسم .
ازاین که همه میگن روز"ظهور"شما،روشن ترین روزدنیاست
وهمه آدماجمع میشن تااسمشون رو توی این اتفاق بزرگ بنویسن.
جمع میشن تایادگاری ازخودشون روتوی این دفترگل بذارن.
نکنه....نکنه اون روز،تنبلی،من روبه تماشاچی ساده تبدیل کنه و
به هیچ دردشمانخورم....؟!
سیدمحمدسادات اخوی
من معتقدم که عشق سرخواهدزد...
+مخصوص امام زمانم(عج)
۹۳/۱۲/۰۸