بودنی درخلوت من....

بودنی درخلوت من....

"هیچ گاه" بخاطر"هیچکس" دست ازارزش هایم نمی کشم....

شادی روح

"شهیدخیرمحمدسیاوشی"

و"شهیدشیرمحمدسیاوشی"

دایی های عزیزم ،وهمه شهدای اسلام....صلواات

کانالم 👇
@roooohoreyhan

۰۸
آذر ۹۳

ع9حکعکحهخ0ک

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۰۸
کمی بودن ...

نظرات  (۱۷)

۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۸:۱۵ آشنای غریب
ای آدما . . .
۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۸:۲۷ محمد علی رنجبر طزنجی
سلام

موافقم 
اما
کسی که زشت حرف می زند
زشت فکر می کند

قرار است زیبا زندگی کند؟

پ.ن : منظورتان را فهمیدم اما پاره ای جز این نیست
پاسخ:
سلام...
۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۴ سید مرتضی
بی قاعده بودن خود یک قاعده است پس عشق بی قاعده نیست 
ن؟
پاسخ:
اینم حرفیه!
۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۴ سید مرتضی
چقدر  عشق ....
۰۸ آذر ۹۳ ، ۲۲:۱۸ نرگس زهرا
++++++
ای گفتی ادمها چه کارها که نمیکنند 
گل گفتید
۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۹:۳۱ ღ*•.¸بــــــــے قــــرار¸.•*´ღ
+ + + +
۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۰:۰۵ همسایه کریمه
دوباره ضامن من شد امام رئوف
در خدمتیم
شهادت یک لباس تک سایز است
هروقت وهرزمان اندازه ات رابه لباس شهادت رساندی
هرجاباشی
باشهادت از دنیا میروی
شهیدآوینی
پاسخ:
اللهم الرزقنا
۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۴:۵۵ محمد عباسی
ولی از کوزه همان برون تراود که در اوست
پاسخ:
نه بعضی وقتااین جوری نیس...

دیدم که میگم!
۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۵:۵۸ وبلاگ شمس

سلام بر نفسِ تو به گاه جان دادن
سلام بر حرکاتت به وقت افتادن

سلام، آیۀ جاری صدای عطشانت
سلام، رود خروشان نور ، چشمانت

سلام سبز درخشان، سپید روینده
سلام چشمۀ خونت همیشه پوینده

سلام نام غریبت همیشه حزن آور
سلام خون خداوند، روح پیغمبر

فرود آمده بودی که عشق برخیزد
چکید خون نجیبت که شور انگیزد

تپید جسم تو در خون که رود باقی ماند
برید دشنه گلویت، سرود باقی ماند

شکفت خندۀ نازت بلا که می آمد
گرفت اوج نمازت بلا که می آمد

خزید دشنۀ دشمن که گم کند نامت
رسول نشر تو گردید، دشنه، شد رامت

به شوق درک
ِ تو، شمشیر دست و پا می زد
به بانگِ العطش، آتش به خیمه ها می زد

شبِ غلیظِ زمین را شکست چشمانت
خمیده کرد فلک را ستاره بارانت

خدای من، چه شکوهی، چه اقتداری داشت
چه وسعتی، چه حضوری، چه برگ و باری داشت

تناوری که نگنجید در جهان، بر جست
سپندوار به چشمانِ آسمان بنشست

رسیده بود و خدا چید سیب گلگونش
رسیده بود و زمین بود تشنۀ خونش

فرات، تشنه گذشت و خجل به دریا زد
ندید ،هر که تو را دید  دل به دریا زد

فرات تشنه گذشت و شهید جاری بود
چقدر زخم عطش بر فرات کاری بود

هنوز هق هق گریه است در گلوی فرات
که در حضور خدا رفت آبروی فرات

تپید جسم تو در خون که رود باقی ماند
برید دشنه گلویت، سرود باقی ماند

گلوی ناز تو را ... آه من چه می گویم
فراتر از کلماتی سخن چه می گویم

نخواه تشنه بمیرم، نمی نگاهم کن
بگو که راه کدام است، سر به راهم کن

دکترولیئی

۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۶:۱۱ خادمة الشهدا
هعی...
اگر بشود یک جمله ی شنیده
 یک تصویر
و یکی از همین یکی ها را زیبایی حساب کرد
 زیبا زندگی کردن که کاری ندارد

اینو خوب اومدی دوستم
پاسخ:
:)

امام موسی کاظم  علیه السلام:

التَّدبِیرُ نِصفُ العیشِ

تدبیر نیمی از زندگی است.

تحف العقول، ص 425


۱۰ آذر ۹۳ ، ۱۹:۳۳ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
اره خوب زندگی کردن یچیز دیگس
پاسخ:
بله...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">