بودنی درخلوت من....

بودنی درخلوت من....

"هیچ گاه" بخاطر"هیچکس" دست ازارزش هایم نمی کشم....

شادی روح

"شهیدخیرمحمدسیاوشی"

و"شهیدشیرمحمدسیاوشی"

دایی های عزیزم ،وهمه شهدای اسلام....صلواات

کانالم 👇
@roooohoreyhan

۱۰ مطلب با موضوع «امام رضای مهربون» ثبت شده است

۰۶
فروردين ۹۴

دریافت
۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۰۸
کمی بودن ...
۰۴
فروردين ۹۴

اولین بهترین۹۴من اینه که فردامیرم پیش امام رضا جونم..... 

خیلی خوشحالم :-)

فقط دارم لحظه شماری می کنم برسم حرم... 

دعاگوی همه هستم. 

آقای شهاب مرادی توبرنامه ایینه خانه گفتن 

بیایدسبک دعاکردنمون مثل حضرت زهراباشه،

حضرت هیچ وقت برای خودشون دعانمی کردن 

وهمیشه دعاشون برای دیگران بود. 

منم امسال این روش روانتخاب کردم 

توراه اسم هرکسیوکه میشناسم میخام بنویسم 

وقتی رفتم روبه روی حرم براشون دعاکنم.... 

من اسم بعضی ازدوستانواینجانمیدونم

 همون اسم وبلاگ روبگم امام رضا خودش میشناسه دیگه،نه؟؟! :-)


دریافت

۲۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۰۸
کمی بودن ...
۰۳
بهمن ۹۳

کککک

۲۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۳۲
کمی بودن ...
۰۲
بهمن ۹۳

این بارنازپنجره فولادمی کشم

باشدکه منتی نهدوکربلا دهد....

دریافت


یسزرسیبیسقبلقیل

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۰۰
کمی بودن ...
۰۱
بهمن ۹۳

یک عمرتلاش کردم

تاکسی نشکندمراامروزصبح

آیینه کاری های حرم...

چه ساده شکستندمرا....

دریافت

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۶:۰۰
کمی بودن ...
۰۱
دی ۹۳

امامی که ازاعمالمان راضی نباشد

نمی توان رضاخواند.....


تلاتلفغ

۱۷ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۳ ، ۱۵:۲۹
کمی بودن ...
۱۶
شهریور ۹۳

کتاب رابازمی کنم.

چشمم رامیان سطرهامی گردانم وانبوه واژه هادرسرم رژه می روند.

ناگهان واژه ای راپیدامی کنم که انگارباهمه متفاوت است.

خوب نگاه می کنم...اشتباه شده؛یک اشتباه حروف نگاری.

گم شدن راکم شدن نوشته اند.

ًًٌٌٍ

۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۰۲:۱۹
کمی بودن ...
۱۵
شهریور ۹۳

گدشت آن روزهاکه می گفتند:

کبوترباکبوتر

بازباباز!

حالاکبوترباگنبدطلایی رضاست 

وبازماتنها....


یبریلی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۵:۱۱
کمی بودن ...
۱۱
شهریور ۹۳

فرض کن آمده ای گوشه ای اردوبزنی

تاسری ساده به آن ضامن آهوبزنی

می روی زیررواقش بنشینی اما

دردلت شوق عجیبیست که زانوبزنی

لرزشی آمده،افتاده به جانت یعنی

تازه وقتش شده کم کم به رضاروبزنی

می روی گوشه ی دنجی که کسی بونبرد

درخودت باجگری سوخته سوسوبزنی

می شوی خادم خوبی که خدامی داند

عشقت این است که یک مرتبه جاروبزنی...


6u65u



۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۴۶
کمی بودن ...
۰۵
مرداد ۹۳

خادماگریه کنون صحنتوجارومی کنن
...همه نقاره ی یضامن آهومیزنن
یکی بین ازدحام،میگه کربلامی خوام
.....یکی می بنده دخیل
...بچه مریضه به خدا...برام عزیزه به خدا
....آقاجون....آقاجون
....عده ای باکرمت مجنون وباصفاشدن
خیلیاازحرمت راهی کربلاشدن...
دل که مبتلامیشه...جنسش ازطلامیشه...مرغ کربلامیشه....
میگه برم امام رضا......تابگیرم یه کربلا........آقاجونخادم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۱۵
کمی بودن ...